معنی لقب اشرافی هندی
حل جدول
مهاراجه
رائو
لقب اشرافی
دوک
مارکی
از لقب های اشرافی هندی
رائو
لقب اشرافی انگلیسی
ارل
لقب اشرافی اروپایی
بارونس
گراندوک
بارون
لقب اشرافی فرانسوی
کنت
از لقبهای اشرافی هندی
رائو
لغت نامه دهخدا
اشرافی. [اَ] (ص نسبی) منسوب به اشراف.
- حکومت اشرافی، حکومت نجباء. حکومت آریستوکراسی.
واژه پیشنهادی
مانکی
فرهنگ فارسی هوشیار
برآمدن آفتاب، دمیدن روشنایی، تابندگی، روشن شدن، روشن کردن روشنگری، گشسب روشن گشت دبستانی در فلسفه که بنیاد گذار آن سهروردی است و آن شناخت از راه بینش است روشنداری (صفت) منسوب به اشراف: جنبه اشرافی یا حکومت اشرافی. حکومت نجبا.
فارسی به ایتالیایی
nobile
معادل ابجد
793